علم استنتاج

//-------------------------------------------\\

علم استنتاج

//-------------------------------------------\\

علم استنتاج

مرگ، معنای زندگی است.

  • ۱
  • ۰

ده چیزی که می توان از تریلر جدید شرلوک فهمید :


یک

در اولین روز سال نو پخش خواهد شد.


«نوعروس منفور» یک هفته بعد از روز سال نو پخش خواهد شد. این در واقع نباید زیاد مایه تعجب باشد ، چرا که تاریخ اول ژانویه ، به روزی معمول برای پخش شرلوک بدل شده ، و پخش دو سری قبلی آن نیز در این روز آغاز شد. این نکته نیز قابل توجه است که برای اولین بار ، این قسمت ، به طور همزمان در آمریکا و انگلستان پخش خواهد شد . همچنین اعلام شده که در سینماهای سراسر جهان نیز به طور همزمان پخش گردد . شرلوک ، چه از نظر شکل و شمایل و چه از نظر مدت زمان ، همواره نمایشی سینمایی بوده ، پس خوب است که بدانید هم اکنون می توان آن را روی پرده بزرگ سینما تماشا کرد.

دو

عنوان آن «نوعروس منفور» است !


این عنوان ملودراماتیک ، هر چند تغییر شکل یافته یکی از عناوین داستان های اصلی دویل نیست ، اما از یکی از کار های او برگرفته شده است ( زیرا موفات و گیتیس هیچ گاه نمی توانند در برابر وسوسه قرار دادن ناخودآگاه ارجاعی سری به داستان های دویل مقاومت کنند!)  . در داستان کوتاه «آیین ماسگریو» هلمز به پرونده «ریکولتی پاچنبری و همسر منفور او»* اشاره میکند. در جایی دیگر از این تریلر ، در بخشی کوتاه ، زنی مجنون را در حال شلیک دو گلوله در خیابان می بینیم ، لازم نیست که شرلوک هلمز باشید تا به این استنتاج برسید که این زن به احتمال قریب به یقین ، همان عروس مذکور است !


*برگرفته از ترجمه مرحوم کریم امامی : «ریکولتی پاچنبری و همسر کریه‌المنظرش» ، هر چند در آخرین قسمت فصل دو ، هنگام هدیه آن کلاه مسخره (!) به شرلوک اشاره‌ی کوچکی به این پرونده شده بود.


سه

«چی تو رو [به اینی که هستی] تبدیل کرده ؟»


تریلر پر از لحظاتی وسوسه انگیز است که ذهن را برای آنچه قرار است پیش بیاید تهییج می کند ! و مکالمه کوتاهی که که بین واتسون و هلمز شکل می گیرد یکی از بهترین آن هاست .

در میان صحنه های جرم و قتل ، واتسون با هلمز رو به رو می شود و از او می پرسد :  «چی تو رو [به اینی که هستی] تبدیل کرده ؟» و هلمز که گویا به او برخورده است ! پاسخ می دهد : «اه ، واتسون . چیزی منو تبدیل نکرده ، من خودم رو [اینگونه] ساخته ام » . هر چند که دویل هیچ گاه توضیح نمی دهد که چرا شرلوک به این شکلی است که هست اما این مانع نشده تا اقتباس های متعدد از این کاراکتر ، این کار را انجام ندهند . آیا موفات و گیتیس ما را با قدم گذاشتن به سر‌منشأ داستان زندگی شرلوک شگفت زده خواهند کرد ؟ یا این مکالمه کوتاه تمام چیزی است که نصیبمان خواهد شد ؟ اگر این گونه نباشد ، ایده‌ی تشریح گذشته‌ی شرلوک به زیبایی با دیالوگ "همون ارواح ..." تناسب و ترکیب می یابد . ماجرا به معنی واقعی کلمه دارد پیچیده می شود !


چهار

تیم مک اینرنی در آن بازی می کند.


برای آنان که نمی دانند باید گفت که او یک بازیگر پرکار بریتانیایی است و احتمالاً بیشترین شهرتش را به خاطر بازی در کمدی تاریخی Blackadder به دست آورده. هر چند که اخیراً به چیزی مثل اولین نفر مورد نظر برای نقش های منفی تبدیل شده ( به طور مثال در درام‌های Doctor Who و Hustle ) . آیا سرانجام در این قسمت هم او آدم بده‌ی ماجرا از آب در خواهد آمد ؟ در میان بازیگران مکمل این قسمت ، در حالی که می دانیم خانم هادسن ، لستراد و احتمالاً مایکرافت به ایفای نقش خواهند پرداخت اما هنوز یک نفر از اعضای باند شرلوک (!) ناشناس باقی مانده است. اما ما فکر می کنیم که او را شناسایی کرده ایم . صدایی که در تریلر می گوید «تو کی هستی؟ بهت التماس می کنم که بگی کی هستی» به شدت شبیه صدای لوییس بریلی است که نقش پاتولوژیست شرلوک-شیفته ،مولی هوپر را بازی می کند . در این قسمت که شبیه به شرلوک اصلی دویل ساخته شده ، جالب می شود اگر بدانیم وقتی در زمان گذشته ایم ، مولی چگونه خود را در این قسمت جای می دهد .


پنج

مری یه چیزیش هست !

یکی از جالب ترین کاراکتر هایی که می توان به تماشای نسخه ی دوره ی ویکتوریایی آن نشست ، مری واتسن ،‌ همسر جان ، خواهد بود ، به این دلیل که قسمت های عادی شرلوک به شدت نسبت به داستان های کانن دویل تغییر یافته اند. ( ممکن است به یاد داشته باشید که در این قسمت ها ، مری ، به عنوان کسی معرفی شد که در گذشته مزدور بوده است !).

تریلر در لفافه به ما می گوید که ممکن است مری ، هنوز هم ، آن زن خانه نشینی که دویل به تصویر کشیده نباشد ، چرا که با بی میلی و رنجش ، نظر خانم هادسن را درباره شرلوک و جان ، تکرار می کند‌ ( آن جا که آن ها را «نجیب زاده» خطاب می کند) .

آیا مری ناراحت است که جان ، همین طور به ماجراجویی های خود ادامه می دهد ؟ یا این که مری دوره ویکتوریا فقط داستان مری عادی را برای ما بازگو می کند؟!

حال که صحبت شخصیت ها به میان آمد ، دانستن این نکته نیز جالب است که کمی بعد از این صحنه ، شاهد هلمز و واتسن هستیم که در مقابل یک ساختمان سفید رنگ قرار دارند که به شدت شبیه «باشگاه دیوگنس» ، خانه ی دوم مایکرافت است . در داستان های اصلی ، مایکرافت مردی چاق معرفی شده ، آیا قرار است مارک گیتیس را در حالی که لباس آدم های چاق را به تن دارد ببینیم ؟

  

شش

قصر ذهن باز می گردد!


قصر ذهن شرلوک ( نقشه‌ی عظیم ذهنی که از آن برای ذخیره‌ی اطلاعات استفاده می کند ) ، ابزاری است که هر بار دارد بیشتر و بیشتر در این مجموعه مورد استفاده قرار می گیرد.

وقتی شرلوک می خواهد بنا به شواهد ، چیزی را استنتاج کند ما با یک سلسله وقایع وهم انگیز که معمولاً با حرکات شعبده گونه دوربین تزیین شده اند رو به رو می شویم ، و بودن این داستان در دوران ویکتوریا دلیلی بر به کار نگرفتن این قوه نیست!

ما درست قبل از این که دوربین ، اتاق پذیرایی خیابان بیکر را درست وسط خیابان نشان دهد با لمحه‌ای از ارتکاب یک جرم رو‌به‌رو می شویم. به احتمال قریب به یقین ، این شرلوک است که دارد وقایع را به صورت تصویر در می‌آورد.


هفت

ریش های لستراد !


اگر بیخیال مدل ریش آنتیک لستراد شویم ، چیز دیگری هم برای اکتشاف هست ! بر خلاف آن بازرس سرسخت و دلیر اسکاتلندیارد که در قسمت های عادی شرلوک شاهد آن بوده‌ایم ، لستراد چهره ای ترسیده به خود گرفته است. آیا این نشانی است بر این که شخصیت ها تطابق بیشتری با اقتباس های سنتی دارند ؟ کسی که بدون کمک شرلوک هیچ رهیافتی به عمق مسأله نخواهد داشت؟ یا این که همان ارواح نام برده باعث ترس او شده اند؟ در هر صورت ، شاد باش گرگ (Greg) ! 


هشت

این جنگه !


مسلماً کنجکاوی برانگیز تر از دیالوگ «همون ارواح …» ، نظر شرلوک است که در این مکان پلید و شوم به زبان می آید .

«هر هدف والایی ، قربانی هایی داره ، هر جنگی عملیات های فداکارانه منتج به مرگ داره و به اشتباه نیفتید ، این جنگه» که به هیچ وجه هم آشوب انگیز نیست ! 

شرلوک از چه جنگی سخن می گوید ؟ جنگ علیه جنایت یا چیزی به خصوص ؟ و مهم تر از همه که قرار است به خاطر این «هدف والا» قربانی شود؟ و بعد این اشکال که بسیار شبیه ردای گروه کو کلاکس کلان هستند . KKK  ها ( کو کلاکس کلان )‌ آدم بد‌های یکی از داستان های دویل به نام «پنج هسته‌ی پرتقال»* هستند و شاید این داستان یکی از منابع الهام این قسمت ویژه بوده است .


*برگرفته از ترجمه مرحوم کریم امامی. [هر چند اقباسی از این داستان در قسمت آخر سری اول شده بود ، جایی که موریارتی تلفنی برای شرلوک می فرستد که ابتدا پنج بوق می زند و شرلوک موظف برای هر بوق یک پرونده را حل کند]


نه

به ارواح ربط دارد‌ !


از آنجایی که داستان در قرن ۱۹ روایت می شود ، نقش منفی آن نمی تواند یک صاحب نفوذ رسانه‌ای یا زنی با تعدادی عکس افشا کننده در دست باشد ! ماجرا باید کمی عتیقه تر باشد ، با توجه به اشارات تریلر ، به نظر می آید که این قسمت با مقداری روح‌بازی‌های قدیمی آمیخته است.

«ما همه ، گذشته خودمون رو داریم ، واتسن. همون ارواح ، سایه هایی که به تک تک روز های آفتابی ما معنا می بخشن» بنا به این جمله به نظر می آید که پس زمینه داستان ، « اعمال گذشته بالاخره به سراغت می آیند» باشد. استفاده از کلمه «ارواح» پنهانی به ما می گوید که ممکن است موفات و گیتیس از این بازه زمانی برای تبدیل شرلوک به یک «شکارگر ارواح» سود جسته باشند !


ده

شرلوک عهدی را شکسته است!

یکی از اولین چیز هایی که که تریلر به ما نشان می دهد ، زنی شوریده است که هلمز را ملامت می کند . ظاهراً شرلوک قول داده که از کسی ، به احتمال زیاد کسی که برای این زن مهم بوده ، مراقبت کند ، اما از اشک های زن معلوم است که خیلی کارش را درست انجام نداده ! این از دو جهت قابل تأمل است : اول این که کارآگاه کبیر ما دچار خطا شده است ( چیزی که زیاد معمول نیست ) و دوم آن که شرلوک در ابتدای کار یک چنین قولی داده است . متعهد شدن سلامتی و امنیت یک فرد ، چیزی قهرمان گونه برای هلمز جامعه‌ستیزی است که کامبربچ آن را بازی کرده بود. شاید نسخه ویکتوریایی او کسی باشد که بیشتر با ادب و مراقب دیگران است ! واقعاً امکانش هست!


منبع اقتباس : watchculture

  • ۹۴/۰۸/۱۰

نظرات (۱)

nice blog!
پاسخ:
سپاس!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی