روزی مردی قدم زنان وارد یک مغازه فروش نوشیدنی می شود و از مرد فروشنده می خواهد کمی آب به او بدهد ! مرد فروشنده کمی به او نگاه میکند و پس از اندکی تفکر اسلحه اش را بر می دارد و با حالتی ترسناک به طرف او نشانه می رود ! مرد ناشناس پس از چند لحظه می گوید : متشکرم! و قدم زنان خارج می شود . چه طور این رویداد را توجیه می کنید؟
نکته : در فرض مسئله تغییر ایجاد نکنید :مرد مسلح نیست ، فروشنده را نمی شناسد ، دیوانه نیست و ...
این حادثه به شکل دیگری واقعا اتفاق افتاده با این تفاوت که مرد اسلحه دار برای رسیدن به مقصود خود واقعا شلیک کرده است!
برگرفته شده از brain.blog.ir
- ۹۲/۰۴/۲۱